شهید عباس صمدی
منبع:
هابیلیان
شهید عباس صمدی در آبان سال ۱۳۰۷ در روستای حسنآباد از توابع مشهد مقدس در خانواده روحانی و متدین چشم به جهان گشود. نه سال بیشتر نداشت که به حوزه علمیه رفت و از همان ایام به فریضهی امر به معروف و نهی از منکر بسیار اهمیت میداد. بارها با خانهای روستا درگیر شد تا آنجا که زندگی را بر وی سخت کردند و مجبور به مهاجرت به مشهد شد. ایشان تحصیل علوم دینی را در حوزه علمیه مشهد ادامه داد. اما باز هم از روستای خود روی گردان نبود و هرازگاهی برای ارشاد مردم به زادگاهش بازمیگشت. وی به نمایندگی از سوی مراجع تقلید به شهرها و روستاهای مختلف سفر میکرد، به همین دلیل بارها از جانب مأمورین دولتی ممنوعالمنبر شد. در قیام ۱۵خرداد۱۳۴۲ از افراد فعال بود و همواره عکس مبارک امام خمینی(ره) را در خانه نگهداری میکرد و نوارهای ایشان را به همراه دوستان مخفیانه گوش میدادند. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی نیز بارها به دیدار امام رفت و به فرمان امام بیشتر وقت خود را صرف تبلیغ و ارشاد مردم نمود. از ابتدای جنگ تحمیلی، چندینبار جهت تقویت روحی رزمندگان به جبهههای جنوب و غرب رفت. بارها از طرف منافقین مورد تهدید قرار گرفته بود اما در تمام سخنرانیها ماهیت سازمان منافقین را برای مردم افشاء میکرد. سرانجام در ۲۲بهمن۱۳۶۵ در حالی که از حنجرهاش ندای مرگ بر آمریکا و اسرائیل برمیخواست، با پرتاب نارنجک توسط منافقین کوردل در خیابان خسروی مشهد به شهادت رسید.
وصیتنامه
اینجانب: حاج عباس، شهرت: صمدى حسن آباد، داراى شناسنامه شماره۹۸،صادره از: حسن آباد سرجام،فرزند: حسین، وصى خود قرار دادم آقاى: محمد هادى فرزند ارشدم،شهرت: صمدى، به شناسنامه شماره: ۱۲،صادره از: مشهد،را که با نظارت: همسرم فاطمه،شهرت: عبدى بنهنگى،داراى شناسنامه شماره: ۱۴۳۴،صادره از: بنهنگ تربت، محل دفن: بهشت رضا، نماز وحشت: ۵ نفر بخوانند، تجهیز و تعزیه دارى: آنچه ثلث ماترکم کفایت کرد، نماز استیجارى: یک سال، روزه استیجارى: یک ماه خمس: از بابت خمس و سهم آدم خبرهاى را مانند ذبیحى که در پاساژ آزادى است بیاورند و تمام کتابها را به او بفروشند و پولش را بابت خمس و سهم بپردازند همه پولش را، کفارات: یک گوسفند بکشند یعنى هادى وکیل است یک گوسفند بکشد و فقط به فقرا تقسیم کند، و از این موارد قسمتى که از اصل ترکه حساب نمىشود از ثلث مالم برداشته و بقیه ثلث را در موارد زیر به مصرف برساند:اگر از مخارج سوم و چهلم و سال زیاد آمد زائد را در راه امور خیریه مصرف کنند، دیون و بدهکاریهاى من از این قرار است: ۱- مهریه زوجه دائمى خود: فاطمه، شهرت: عبدى، شماره شناسنامه: ۱۴۳۴، صادره از: بنهنگ تربت حیدریه، فرزند: محمد عبدى، و مطالبات من بدین شرح است:مبلغ ۴۰ تومان یعنى چهل هزار تومان در بانک استان چهار راه دانش قرض الحسنه دارم، و قیمومت اطفال خود را با لحاظ غبطه صغار به جناب: فاطمه همسرم، شهرت: عبدى بنهنگى، به شماره شناسنامه: ۱۴۳۴، صادره از: بنهنگ تربت حیدریه، فرزند: محمد عبدى واگذار نمودم.